یکی از مهمترین نظریات در حوزه فرا اخلاق و درباره تحلیل معناشناختی الزام اخلاقی، نظریه اعتباریات علامه طباطبایی است. از نظریه مذکور تفسیرهای مختلف و بعضا متناقضی ارائه شده است. در این نوشتار، دو خوانش و تفسیر مهم از این نظریه مورد بررسی قرار گرفته است. طبق تفسیر اول، مفاد بایدهای اخلاقی، ضرورت اعتباری و مجازی است؛ بطوریکه فاعل اخلاقی نسبت امکانی خود و فعل اخلاقی را بنابر مقاصدی، بمنزله نسبت وجوبی جعل و اعتبار می کند. طبق تفسیر دوم، اعتباریات در نظر علامه همان معقول ثانی فلسفی است و بنابرین بایدهای اعتباری اخلاقی، درواقع، مجازی و اعتباری بالمعنی الأخص نیستند بلکه ضرورت هایی تکوینی هستند که دارای منشأ انتزاع عینی در خارج است. تفسیر اول عمدتا به اصول فلسفه و رسائل سبعه و تفسیر دوم به برخی فقرات پراکنده در المیزان و رساله الولایه مستند شده است.در این نوشتار و در مقام داوری و ارزیابی، تفسیر اول از حیث انتساب به علامه قویتر و صحیح تر دانسته شده است. از حیث مطابقت یا عدم مطابقت با واقع و میزان انسجام درونی نیز، موضع نوشتار حاضر اینست که نظریه اعتباریات علامه طباطبایی فاقد دلیل، ناسازگار با شهودهای انسانی، خودشکن و فاقد مانعیت میباشد. در نهایت بنظر می رسد نظریه علامه درباره تحلیل معناشناختی الزام اخلاقی ناتمام بلکه نادرست باشد.